هیتلر یکی از عجیب ترین سیاست مداران جهان به شمار می رود . این شخصیت سیاسی در جنگ حهانی دوم توانست یکه تاز میدان جنگ جهانی دوم باشد و بسیاری از کشور های جهان را تصرف کند. اما هیتلر بالاخره در روسیه شکست خورد و آلمان به دو قسمت تقسیم شد. در ادامه این مقاله به بررسی دلایل شکست هیتلر خواهین پرداخت.
اریک کورلاندر- مبارزات نازیها تا حد زیادی با تکیهبر طالعبینی، گمانهزنی و ستارهشناسی بود. به گزارش اسپکتیتور، زمانی که هیتلر به قدرت رسید، عطش خاصی برای “اشعهی مرگ” سرطانی داشت. “رادولف هس” قبل از پرواز به اسکاتلند نزد فالگیر شخصی خود رفته بود و طالع خود را از او شنیده بود. “هیملر” از تحقیقات درباره “جام مقدس” و شیطانپرستی در قرونوسطی (لوسیفریسم) حمایت میکرد. او در سال 1938 “دکتر ارنست شافر” را به تبت فرستاد تا درباره ارتباط ریشههای باستانی “آریایی” با “بودیسم” مطالعه کند.
هیملر “دایره جادوگران اساس” را تأسیس کرد که در دوران جنگ جهانی دوم در شرق اروپا به دنبال شواهدی بودند که نشان دهد “زنان خردمند توتن” {توتن ها بر پایهٔ نوشتههای کهن تاریخنگارانیونانیورومی،ژرمنتبارانیبودند که درشبه جزیره ژوتلندمیزیستهاند} در تفتیش عقاید یهودی- کاتولیک کشته و سوزانده شده بودند و نشان دهد تمام این اقدامات برای مبارزه بافرهنگ و نژاد آلمانی بوده است.
در سال 1939، “یوزف گوبلس” تا پاسی از شب بیدار ماند و پیشگوییهای “نوستراداموس” را مطالعه کرد. در پایان، این پیشگوییها را برای “پیشوای” مشتاق نشانهای از شکست زودهنگام انگلیسیها تعبیر کرد.
مسلماً نمیتوان به تولیدکنندههای فیلمهای هالیوودی یا نویسندههای کتابهای کمیک برای داشتن چنین افکاری ایراد گرفت. اما موارد بالا حقیقت محض هستند که بخشی از اسناد یافت شده از نازیها و علاقه آنها به ماورالطبیعه است که “اریک کورلاندر” پس از هشت سال تحقیق و جستجو آنها را کشف کرده است.
انگلیسیها برای پیدا کردن کشتیهای آلمان از رادار استفاده میکردند؛ نیروی دریایی آلمان هم یک موسسه “یابنده با آونگ” داشت. در این موسسه، نقشهای بزرگ از اقیانوس اطلس را روی میز پهن میکردند و یک کشتی جنگی کوچک را نیز روی آن قرار میدادند. یک متخصص پیشگویی در برابر چشمان متحیر دریاسالاران آلمانی، آونگ فالگیری را روی نقشه نگاه میداشت. اگر آونگ در حین عبور از روی کشتی “واکنش” نشان میداد، بدین معنا بود که یک کشتی جنگی واقعی از سوی بریتانیا به آنها نزدیک میشود.
آلمانها خود را متقاعد کرده بودند که انگلیسیها به همین روش کشتیهایشان را ردیابی میکنند. پس از سرنگونی موسیلینی، 40 ستارهشناس باتجربه، فالگیران ورقهای تاروت، جادوگران و طالعبینها از اردوگاههای کار اجباری آزادشده و تحت نظارت جادوگر بزرگ “ویهلم ولف” در ویلایی در برلین مستقر شدند.
به آنها دستور داده میشد: “دوک را پیدا کنید!” جادوگران هم قبل از آغاز کار میزان زیادی غذای لوکس، نوشیدنی و تنباکو درخواست میکردند. نقشه بزرگی از ایتالیا پهن میشد و در تلاش برای یافتن دیکتاتور ایتالیا آونگهایشان را روی نقشه تکان میدادند. درنهایت کماندوهای “اتو اسکورتسنی” دوک را پیدا کردند و او را نجات دادند. اما “ولف” که ادعا میکرد با جادو موسیلینی را پیدا کرده، دیگر به اردوگاه کار اجباری “زاخسنهاوزن” نرفت و از آن به بعد دستیار و طالعبین شخصیِ هیملر شد.
در رأس اعتقادات و باورهای نازیها، نظریه “World Ice Theory” قرار داشت که در سال 1912 توسط “هانس هوربیگر” منتشر شد. بر اساس این نظریه، سفیدپوستان آریایی از نسل میمونها نیستند، بلکه از نژاد برتری هستند که توسط شهابسنگها به زمین آورده شدهاند. آنها بهتدریج به ابر انسانهای خدا گونهی تمدن باستانی آتلانتیس- تورل تبدیل شدند که افسانههایی مانند “تور” (Thor) و چکشش ازآنجا نشئت میگیرد.
هیتلر، هس، هیملر و دیگر مقامات نازی به این نظریه اعتقاد داشتند. “جولیوس استریچر” متقاعد شده بود که یهودیان بوی خاصی همانند جادوگرهای قرونوسطایی میدهند. هیملر تلاش کرد در دانشگاههای آلمان این نظریه را جایگزین نظریهی تکامل داروین کند.
کرلندر معتقد است وابستگی نازیها به سحر و جادو سبب توسعه سلاحهای تعجببرانگیزی مانند موشکهای V1 و V2 شد. این موشکها غیرنظامیان زیادی را کشتند، اما تأثیری بر نیروهای متفقین نداشتند.
انگلیسیها از نقطهضعف نازیها در مسائل جادویی اطلاع داشتند و نسخههای جعلی از مجلات نجومی را بر سر راهشان قرار میدادند که حاوی افسانههای بدبینانهای برای هیتلر و معاونانش بود.
هیتلر یک نابغه نظامی بود و ارتشی که بنیادکرد بر پایه میهن پرستی و نژاد برتر بودن المانها استوار بود که بسیار از نظر روحی روانی در کارامدی جنگجویان المانی موثر بود. از طرفی تکنولژی برتر المان در ان سالها کمک فراوانی به هیتلر کرد چون انها بهترین زیر دریایی های دنیا را داشتند و همچنین بهترین تانک های موجود در جهان تا دهه چهلم میلادی از ان المان بود. گورینگ خلبان درجه یکی بود و صنعت هواپیما سازی المان با انواع طیاره های جونکرز در ان موقع از بقیه دنیا جلو بود لذا نیروی هوایی المان برتری کامل به انگلستان داشت ، انها در اواخر جنگ موتور جت ساختند که دیر شده بود دانشمندان المانی و ایتالیایی مثل انریکو فرمی در حال ساخت بمب اتم بودند که بعد از جنگ تمام دانشمندان المانی را امریکایی ها و روس ها دستگیر و با خود بردند و بمب ها و موشک های بعدی همه پایه بر تحقیقات انها بوجود امد. دکتر ورنر فون براون در 22 سالگی از دانشگاه اولم دکترای فیزیک گرفت و هم او سازنده موشک های وی 2 بود که از خاک فرانسه و بلژیک لندن را بمباران میکرد. ایشان بنیان گذار صنعت هوا فضای امریکا و سازنده موشک اپولو بود که به تسخیر ماه توسط امریکایی ها کمک فراوانی کرد وی به ایران هم سفری داشت و در 55 سالگی به مرض سرطان از دنیا رفت . البته نیروی زمینی ارتش المان هم بسیار قدرتمند و دارای بهترین تجهیزات بود و دارای خوشنام ترین ژنرال ها همچون اروین رومل بود که دشمنان او ژنرال های انگلستان هم از او تعریف کرده اند، فقط از نظر دریا نوردی سطحی سابقه و تعدد ناو های جنگی انگلیس بر المان میچربید. هیتلر چند روزه فرانسه را تصرف کرد و از مرز بین دوکشور که بسختی توسط فرانسویان مانع گزاری شده بود عبور نکرده و با حمله به بلژیک از درون بلژیک فرانسه را تصرف کرد. اشتباه هیتلر همچون ناپلیون بناپارت حمله به شوروی قبل از یکسره کردن کار انگلیس بود. وی میبایست انگلیس را شکست میداد که دریا مانع بزرگی برایش بود و تنها با نیروی هوایی از پس بریتانیا بر نیامد. در حمله به روسیه بسیار سریع پیش رفت و در استالینگراد بعلت مقاومت شدید و سرما زمین گیر شده به زمستان سختی برخورد که رودخانه ها هم منجمد شده بودند. هیتلر اگر بجای استالینگراد مستقیم سراغ مسکو میرفت مثل ناپلیون قادر به فتح مسکو میشد. سرمای بسیار زیاد ارتش او را که کمبود اذوقه و سوخت داشت زمینگیر کرده و تسلیم نمود. هیتلر اگر از نظر مواد کانی مثل نفت و فلزات مانند روس ها غنی بود به کمک ژاپن که او هم از نظر نظامی بسیار درسطح بالا و از نظر پشتیبانی سوخت و مواد اولیه ضعیف بود تمام دنیا و امریکا را فتح میکرد اما سیاست های مدبرانه چرچیل و سخنرانی های او در رادیو برای مردم انگلیس و کشیدن پای امریکا بداخل جنگی که به او ربطی نداشت ارام ارام ورق را بنفع بریتانیا برگرداند. کاری که در جنگ اول هم کرده و به پشتیبانی امریکای ثروتمند توانستند هیتلر را که از نظر سلامت جسمانی بسیار ضعیف شده بود و خبر شکست های ارتشش در اروپا او را افسرده کرده بود بزانو در اورد. چرچیل سر روس ها هم کلاه گذاشت و به استالین قول دادن طیاره و بمب داد که هرگز عملی نشد. کاری که ابتدا ناپلیون و بعد از او هیتلر برای متحد کردن اروپا و یکپارچه کردن ان نتوانستند انجام دهند بالاخره توسط المان و با قدرت صنعتی اش و پولش یورو به انجام رسید و اروپای متحد بدون مرز بوجود امد ئ باز هم این انگلیسی های مرموز از تغییر واحد پولشان به یورو خود داری و نهایتا از اتحادیه اروپا خارج شدند
اگه انگلیسی ها اینقدر اهل منطق و واقعیت بودند(رادار) و نازی ها اونقدر خرافاتی چرا حریف هیتلر نشدند؟ لابد اون تجهیزات جنگی پیشرفته را هم اجنه از تبت آورده بودند؟ شنیده ام چجوری نه ماه موشک v2 را توی برلن نوش جان کردید و آخرش یه موشک عمل نکرده موجب شد سیستم ساده و ابتدایی اش را بفهمید. جنگ دوم یک روایت یک طرفه در دست غربی ها است از سوی دیگر هیتلر چنان جنایتکار و منفور است که نقاط قوت او را هم نمی شود گفت